بسم الله
سلام
اول از همه تولد امام جواد(ع) رو تبریک میگم. ایشون مثل اسم زیباشون بخشنده و با جود و کرم هستن، ازشون بخواید تا بهتون بدن هرچیزی رو که به صلاحتونه. ما که تابستون ازشون یه همسر با تقوا و مومن و اصیل و زیبا و... خواستیم و الان دارن میدن بهمون.
یه سری حدیث خوندم تو سایت جهان، براتون میذارم بلکه بدرد دنیا و آخرتتون بخوره، ضمنا بزودی حدیث مخصوص آقایون هم میذارم که فکر نکنید اهل تبعیضم :)
بسم الله
سلام
امروز میخوام دلیل اینکه بالای وبلاگ صلوات نوشتم رو براتون بگم:
منبع : فضیلت صلوات- ص 14 ، داستان های صلوات ص14
بقیه احادیث را اینجا بخوانید.
بسم الله
سلام
من در یک روز دو بار آپ نمیکنم اما این خیلی قشنگه حیفم اومد نبینیدش.
حسین قدیانی در روزنامه کیهان نوشت:
گاهی یک حرفهایی میزنند بعضیها ها!! به عنوان نمونه، اخیرا یکی از استوانهزادهها در مصاحبه با یک سایت ضد انقلاب گفته؛ «بابا اکبر، انقلاب اسلامی را فرزند خود میداند»! هیچ هم نگفته که انقلاب مظلوم ما را به نام زدهاند یا حکایت دیگر اموال، به نام نزدهاند! یعنی ببینی؛ انقلاب، از همان قبل انقلاب، فرزندشان بوده!! (جالب میشودها!!) یا صبر کردهاند انقلاب متولد بشود، بعد انقلاب را به فرزندی خود قبول کنند!! اون وقت «بابا اکبر، انقلاب را فرزند خود میداند» دقیقا یعنی چه؟! یعنی اسم انقلاب در شناسنامه بابا اکبر، قسمت فرزندان قید شده؟! ذکور یا اناث؟! فرزند چندم؟!... و این حرفا یعنی؛ بابا اکبر از انقلاب بزرگتره؟! و اگه انقلاب، فرزند بابا باشه، یعنی 9 دی که خودش فرزند 22بهمنه، میشه نوه بابا؟! یعنی بابا اکبر جد اعلای بیداری اسلامیه؟!... یعنی بابا، از انقلابی با 300هزار شهید هم بزرگتره؟! یا یعنی اینکه؛ انقلاب با این همه عظمت و شکوه و جاودانگی و ملت و خمینی و خامنهای و خون دل این همه مادر شهید، میشه بچه بابا؟! وانگهی، اگه بابا واقعا انقلاب رو فرزند خود میدونه، پس چرا فقط هوای اون یکی فرزندانشون رو داره؟! پس چرا فقط هوای «ف.ه» و «م.ه» رو داره؟! نکنه این انقلاب، فرزند خونده باباست؟! نکنه از نظر بابا، انقلاب با این همه شهید و جانباز و فرمانده، با این همه بچه رزمنده و جبهه رفته و درب و داغون و شیمیایی و... با این همه «علیرضا و آرمیتا» و... با این همه حسین جان غلام کبیری، فرزند پرورشگاهیه؟! نکنه بابا رفته و انقلاب رو از شیرخوارگاه آمنه تحویل گرفته؟! نکنه از نظر بابا، انقلاب بچه سرراهیه؟! یعنی اینجا هم تبعیض؟!... چطوره که بابا، چشم دیدن نی و ساندیس 9 دی انقلاب رو نداره، اما چیزبرگر خوردن «ف.ه» با آشوبگرا توی همین خیابون انقلاب رو میتونه تحمل کنه؟!... چطوره که بابا هیچ وقت انقلاب رو نمیفرسته برای تفریح بره کیش؟! چطوره که به انقلاب میرسه، بابا شطرنجباز قهاری میشه و به بچههای «شط اروند و رنج بازی دراز» کیش میده؟! چطوره که بابا، هیچ وقت انقلاب رو نمیفرسته لندن، بلکه شعبه دانشگاه آزاد اونجا رو رسیدگی کنه؟! چطوره که انقلاب رو میفرسته روی آنتن، اما اون یکی بچههاش رو میفرسته تورنتو؟!... یعنی اینجا هم تبعیض؟!... و چه جالب! مگه میشه هم انقلاب رو فرزند خود دانست، هم با آمدن خود قند در دل بیبیسی آب کرد؟! مگه میشه هم انقلاب رو فرزند خود دانست، هم با نامه سرگشاده و فتنه 88 خون به دل انقلاب کرد؟! مگه میشه آدم هم بابای انقلاب باشه، هم پدر معنوی احزاب بیمعنویت؟!
اوووووه! یادم رفت. قرار بود مثلا طنز بنویسمها... قرار بود بنویسم؛ اگه واقعا انقلاب، بچه بابا اکبر باشه، لابد باید نتیجهگیری کرد؛
- انقلاب، داداش کوچیکه «م.ه» است!!
- مرعشی، دایی انقلاب است!!
- «ف.ه» آبجی انقلاب است!!
- و لابد در سال 88 انقلاب، عاق والدین شده!!!!
منبع: http://www.jahannews.com/vdcgzu9xyak97w4.rpra.html
یا علی
بسم الله
سلام
جای همه ی دوستان خالی من لیله الرغائب حرم حضرت عبدالعظیم(ع) بودم (ارباب حسین(ع) را زیارت کردم)، بعد نماز همه تون را دعا کردم که اولا عاقبت بخیر بشید و ثانیا به خواسته هاتون اگه به صلاحتونه برسید. البته بعد از دعا برا حضرت امام زمان و نائبشون و کلی دعاهای خوب در حق خانواده و دوستان.
خبر مهم: اسم من برای اعتکاف در اومد هووووووووووووووووورررررررررررررررررررررررراااااااااااااااااا :-))))))))))))))))))) خیلی خوشحالم واقعا، خدا منه روسیاه رو طلبید. انشالله اگه زنده باشم و قابل باشم همتون را تک تک دعا میکنم با اسمایی که تو وبم پیام میذارید.
من روز به روز داره از این دو تا آدم بیشتر بدم میاد. این لینک را ببینید.
این نامه رو یادتونه: بسمه تعالی،جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، با سلام و تحیت، انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رییس جمهور، بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقه مندان به شماست. لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد."
آقا از اول میدونستن وجود این آدم باعث انحراف و پراکندگی طرفدارای رئیس جمهور از اطرافش خواهد شد اما کو گوش شنوا!!
اینم بخونید قشنگه
بعد نوشت: جهاد نکاح در سوریه ادامه دارد، دعا کنیم امام زمانمون بیان، این خبرو خوندم همینجور در حیرتم.واااای :(((
یا علی
بسم الله
سلام
امشب لیله الرغائب هست و شب آرزوها، داخل آرزوهای قشنگتون اول سلامتی و فرج امام زمان(عج) باشه، بعد سلامتی رهبرمون و آخر دعاهاتون یادی از من کوچک هم بکنید.
رجب نام نهری در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است، هر کس روزی از ماه رجب را روزه بگیرد از این نهر سیراب خواهد شد.
اگر میتونید امروز را روزه بگیرید، هرچند این پست را دیر گذاشتم و الان دیگه خیلی از اذان گذشته و هرکس تونسته حتما روزه گرفته.
نماز لیله الرغائب: بین نماز مغرب و عشا 12 رکعت نماز میخوانیم که هر دو رکعت به یک سلام ختم میشود، در هر رکعت یک حمد و سه بار سوره ی قدر و 12 بار سوره توحید میخونیم، چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر "اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود.
پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر "سبوحٌ قدوسٌ رب الملائکة والروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم"گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر "سبوح قدوس رب الملائکة والروح" گفته شود. بعد از اون هم حاجت خود را از خدا میخواهیم.علامه جعفری تعریف می کرد تو یکی از زیارتام که مشهد رفته بودم به امام رضا گفتم «یا امام رضا دلم میخواد تو این زیارت خودمو از نظر تو بشناسم که چه جوری منو می بینی نشونه شم این باشه که تا وارد صحنت شدم از اولین حرف اولین کسی که با من حرف می زنه من پیامتو بگیرم»
علامه گفت: وارد صحن که شدم خانممو گم کردم. اینور بگرد، اونور بگرد، یه دفه دیدم داره میره خودمو رسوندم بهش و از پشت سر صداش زدم که کجایی؟ روشو که برگردوند دیدم زن من نیست بلافاصله بهم گفت: «خیلی خری». حالا منم مات شده بودم که امام رضا عجب رک حرف میزنه. زنه دید انگار دست بردار نیستم دارم نگاش می کنم گفتش «نه فقط خودت، پدر و مادر و جد و آبادتم خرند»
علامه میگن این داستانو برا شهید مطهری تعریف کردم تا ۲۰ دقیقه می خندید.
بعد امروز به این فکر کردم که این چیزایی که به اسم کتاب دینی به خورد نوجوون مملکت میدن چقدر میتونه بیخود باشه که تا دیپلم بگیره مثلا 10 تا کتاب دینی میخونه اما روز بروز چشمش هرزه تر میشه و دهنش بی چاک و بست تر، روز بروز حجابش کمتر میشه. یعنی این کتاب جوری نباید نوشته بشه که دختر مسلمون مملکت ما بفهمه فلسفه حجاب چیه و حجاب چرا خوبه؟
دیروز کتاب دینی اول دبیرستانو باز کردم دارم برا خواهرم میخونم و توضیح میدم بلکه معنی کلمات قلمبه سلمبشو بفهمه و حفظ کنه تا بره تو امتحان بنویسه و بعدم فراموش کنه و همه چی تموم شه. بقیه دخترام همینن دیگه. بقیه پسرام همینن. همه درسای ما همینه. اصلا از کل 141 واحدی که من تو دانشگاه پاس کردم فقط 1 واحد تنظیم خانواده به دردم میخوره اونم بعد از متاهل شدن (خجالت) بقیه اش چرته. نمیدونم کی میخوایم درست شیم. هی ابتدایی رو میکنیم 6 ساله هی 5 ساله بعد خوشحالیم که نظام آموزشی مملکتو متحول کردیم.
من میدونم که علامه مصباح آدم کار درستی هستند اما این حرف خیلی سنگینه هضمش نمیکنم.
یا علی
شهید «عبدالحسین عربنژاد» نخستین بار 17 ساله بود که در سال 65 به عنوان بسیجی داوطلب از روستای خانوک کرمان به جبهه اعزام شد؛ او در 23 خرداد سال 67 در عملیات «بیتالمقدس 7» در منطقه شلمچه به شهادت رسید و پیکر مطهرش در منطقه جنگ ماند.
شش سال قبل از او پسرعمویش حسین، نیز در روز آزادسازی خرمشهر آسمانی شده و از قضا پیکر او نیز سرنوشتی مانند پیکر عبدالحسین پیدا کرده بود. او هم مانند پسرعمویش هنگام شهادت 19 سال داشت.
عبدالحسین و حسین، تنها شهدای خانواده عربنژاد نبودند چرا که محمدکاظم برادر بزرگتر عبدالحسین نیز در تابستان داغ 1361 در عملیات «رمضان» به شهادت رسید و پیکر مطهرش در شرق دجله ماند تا اینکه 15 سال بعد طی عملیات تفحص مفقودین، شناسایی شده و مرهمی بر داغ پدر و مادر چشم انتظارش شد؛ هر چند کماکان پیکر فرزند کوچکترشان، عبدالحسین و پسر عمویش، حسین همچنان در منطقه باقی مانده و مفقود بود.
***
همزمان با لیالی پر برکت قدر در رمضان سال 1381 مسجد فائق تهران در خیابان ایران، شاهد تشییع پیکر پنج شهید گمنام دفاع مقدس بود که در طی مراسم با شکوهی تشییع و در کناره مقبرهای که برای همین منظور در کنار مسجد ساخته شده بود، مهمان خاک میشوند. شب همان روز در صدا و سیما گوشههایی از این مراسم باشکوه پخش و در اخبار سراسری نیز خبر مربوط به مراسم اعلام میشود.
همان شب یدالله یزدیزاده، روستازاده کشاورزی که در یکی از روستاهای کاظمآباد کرمان زندگی میکند از دیدن و شنیدن صحنههای معنوی تشییع پیکر پاک شهدا از تلویزیون تحت تأثیر قرار گرفته و با خود میگوید: «خوشا به سعادت این مردم که در این ماه عزیز و با زبان روزه، شهدا را در تهران تشییع میکنند!».
او نیمههای شب در خواب میبیند که پیکر پنج تن از شهدای دفاع مقدس را در یکی از مساجد تهران تشییع میکنند و به او میگویند «تو باید پیکر شهید سوم را دفن کنی». تشییع درست همان مراسمی است که او چهار سال قبل از تلویزیون صحنههایش را دیده است!
یزدیزاده میگوید: «با یک حالت ترسی وارد قبر شدم و پیکر شهید را گرفتم تا داخل قبر بگذارم. ناگهان قبر به مانند یک اتاق بزرگ به نظر رسید و در همین زمان شهید از جایش بلند شد و من خیلی ترس برم داشت!».
یزدیزاده که گاهی اوقات در مجالس عزاداری و روضههای اباعبدالله(ع) مداحی میکند، ادامه میدهد: «در کنار شهید نشسته و برای او روضه قتلگاه خواندم و باهم گریه کردیم و سینه زدیم...».
این شهید گمنام از این روستا زاده با اخلاص درخواست میکند که به روستای خانوک رفته و به پدر و مادرش بگوید که او را در این مکان، در مسجد فائق و در قبر سوم دفن کردهاند. یزدیزاده ادامه میدهد: «با تردید فراوان - چرا که به علت وضع نامساعد مالی بیم آنم میرفت که به آنها اتهام اخاذی زده شود - بعد از نماز صبح به همراه همسرم، پرسان پرسان به روستای خانوک و به منزل دایی این شهید رفتیم، نشانیها را داده و عکس شهیدی را که در خواب دیده بودم را دیدم و تصدیق کردم».
اعضای خانواده در میان اندوه و شادمانی برای شهیدشان صلوات میفرستادند؛ به دلیل مسائل علمی و فنی چهار سال طول میکشد تا از طریق آزمایش اطمینان حاصل شود، که این یک رؤیای صادقه بوده است؛ به این ترتیب خبر یکی از این دو پسرعموها که پیکرش در یکی از مساجد تهران آرمیده است تا حدودی از درد و آلام خانوادههای عربنژاد میکاهد اما از شهید دیگرشان عبدالحسین، هیچ نشانه یا خبری در دست نیست...
***
حال دیگر مزار حسین برای خانواده عرب نژاد گرچه دور اما مرهمی بر آلام است؛ حتی برای خانواده عبدالحسین؛ سال 88 پدر عبدالحسین در یکی از دفعاتی که به زیارت مزار برادرزاده خود میرود، در یک حالت سوز و امیدی دست بر روی قبر کناری او گذاشته و در زمزمههای خود میگوید: «چه میشد که این قبر هم قبر عبدالحسین من بود..» اما اجل مهلت نداد تا ببیند که آرزویش به تحقق پیوسته است!
مصطفی برادر شهید «عبدالحسین عربنژاد» میگوید: طی نمونه خونهایی که در اواخر سال 91 از من و مادرم، برای تشخیص هویت خانوادگی شهدا گرفته شد و بعد از طی چند ماه و در اوایل سال جاری از طریق معراج شهدای تهران و مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه بقیهالله، باخبر شدیم که با توجه به نمونههایی از قبیل استخوانهای مطهر شهدا که در هنگام تفحص کشف شده و در محل معراج شهدا نگهداری میشوند، یکی از نمونه استخوانهای موجود در پرونده کلاسه 1329 مربوط به شهیدی است که در منطقه عملیاتی «بیتالمقدس هفت» در شلمچه به شهادت رسیده و در سال 81 به همراه چهار شهید گمنام دیگر در یکی از مساجد تهران یعنی مسجد فائق در خیابان ایران به خاک سپرده شده و «دیانای» خون من و مادرم با «دی ان ای» استخوان مطهر این شهید برابری میکند و این شهید گمنام همان برادرم عبدالحسین است که تا امروز به مدت 25 سال از او بیخبر بودیم.
اما جالبتر اینکه عبدالحسین به صورت کاملاً اتفاقی در سمت چپ پسرعمویش حسین و در کنار هم آرمیدهاند با وجود اینکه عبدالحسین 6 سال دیرتر از او شهید شده بود!
روستای خانوک کرمان کجا، شلمچه کجا و مسجد فائق تهران کجا! این معادله را با کدام منطق و معادله زمینی میتوان حل کرد...
منبع: لینک
بعدنوشت: کلنا عباسک یا زینب(ع)
بسم الله
سلام
یکی از حسرتای من در زندگی............ که خب ازدواجه دیگه :)) خدا یه فرشته ای رو مامور کرده گفته هر وقت این پسر یه خورده امیدوار شد که میتونه ازدواج کنه و ذوق کرد یه سنگ مشتی پرتاب کن جلو پاش :) الانم که یه سنگ 80 کیلویی انداخته جلو پای ما و... حالا خدا بزرگه، بالاخره بخت ما هم یا باز میشه یا...
اما یه حسرت مهمتر دارم که اون هم اعتکافه، من قبل دانشگاه که کلا تعطیل بودم، بعدشم که یکم از تعطیلیم کم شد همش اعتکاف تو دوران امتحان واقع میشد، تا امسال که دیگه امتحانی درکار نیست. دیروز به دکتر یعنی همون رئیس گفتم به من مرخصی بده 4 و 5 خرداد رو، ایشون هم گفتن چشم التماس دعا، به همین راحتی. همین الانم رفتم مسجد امیر(ع) ثبت نام کردم. گفتن اگه ظرفیت تکمیل بشه قرعه کشی میکنیم و از اونجایی که من هیچوقت تو قرعه کشی برا این چیزا اسمم در نمیاد نگرانم :( 6 سال تمام حج دانشجویی اسمم درنیومد، همینطور برا کربلا یا سفر راهیان نور، کربلا و راهیان هم که رفتم از نوع بدون قرعه بوده. خلاصه دعا کنید اسمم دربیاد که حسرت به دل از دنیا نرم.
شهادت امام علی النقی الهادی (ع) رو به امام عصر(عج) و رهبرمون و همه ی شیعیان تسلیت میگم. اوج مظلومیت ایشون تو این عکس پیداست.
یاد اون ملعون کثیف افتادم و خودش و طرفدارانش رو لعن میکنم همیشه. کسانی که هنوز آهنگاشو گوش میکنند و مدعی هستند اون آهنگو نباید میخوند -فقط همین- نباید میخوند، رگ گردنتون انقدر برا امامتون بیرون نزنه بابا خود امام نقی(ع) هم راضی نیست. هه یاد این بچه سوسولایی میوفتم که پشت ماشینشون مینویسن یزید از تو انتظار نداشتم (انگار مثلا 50 سال با یزید حرومزاده رفیق بوده و تو این 50 سال هیچ کار خطایی ازش ندیده بعد الان تعجب کرده از این کار یزید:) خنده دار نیست واقعا؟؟؟؟ شایدم گریه داره) یا مثلا یزید این چه کاری بود کردی؟
این لینک ها رو ببینید:
http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/2-9-1391/IMAGE634891936535861252.jpg
http://www.boursenews.ir/files/fa/news/1390/9/19/32712_274.jpg
http://www.naghola.com/upload/images/ir455mnyolad14bu7vq.jpg
http://sobhemeymeh.persiangig.com/sm/91/9/5+1/%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D8%AF%20%D8%AE%D8%B1%D9%87.jpg
http://aref4iran.persiangig.com/ax-site/84327796889432618527.jpg
http://u4you.ir/do.php?imgf=1354013763712.jpg
بعضی ها مثل این آخری فکر میکنند کار قشنگیه مثلا پشت ماشینشون فحش رکیک بنویسن و زن و بچه ی مردم هم بخونن و مثلا عشقشون به ارباب ثابت شه :)
خدایا به ما عقل بده
یا علی
بسم الله
سلام
میلاد امام محمد باقر (ع) رو به همه دوستان تبریک میگم. همچنین آغاز ماه رجب رو هم مجددا تبریک میگم.
با حضور آقای هاشمی و مشایی و گندی که رئیس جمهور مملکت با رفتاراش در ستاد انتخابات زد و آبروی هرچی مرده برد، امیدوارم اوضاع مملکت خراب نشه چون این کارها حسابی بو داره. از افتخارات من در زندگی اینه که به احمدی نژاد رای ندادم در هیچکدوم از دو دوره. البته کارهای خوبی داشته اما الان دیگه قابل تحمل نیست با این کاراش.
همین
یاعلی
در اهمیت این ماه همین بس که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: ماه رجب ماه بزرگ خداست و ماهى که حرمت و فضیلت به آن نمىرسد و جنگیدن با کافران در این ماه حرام است و رجب ماه خداست و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است کسى که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ میشود و غضب الهى از او دور میشود و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته شود.
امام موسی کاظم(ع) در یک روایتی در باب اهمیت ماه رجبالمرجب فرمود: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال، از او دور شود و هر کس سه روز از آن را روزه بگیرد، بهشت بر او واجب میشود، همچنین فرمود: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر است، هر کس یک روز از رجب را روزه بگیرد، البته از آن نهر بیاشامد.