بسم الله
سلام مجدد به دوستان اندک بنده
امروز اومدیم سرکار و خیلی خبری نیست.
امسال عید بدی نبود، کلاه قرمزی و آقوی همساده ی خوبی دیدیم :)
پایتخت و گاهی اوقاتم خنده بازارو دیدیم، مهمونی رفتیم و این آخریم عروسی که عکساشو بعدا میذارم تو این پست، پسر عمم یعنی آخرین نوه ی پدری قبل از من (به لحاظ سنی) ازدواج کرد و حتی یکی دوتا از کوچکترا هم متاهل شدن و ظاهرا نوبت منه (آیکون اسماعیل با نیش کاملا بسته، آره جون خودت)
همین دیگه
اینم یه عکس یادگاری تو نجف اشرف، 6 ماه از سفرمون گذشت متاسفانه :((
دوستان از راست: علیرضا محمدی هم اتاقیم که با هم چند تا سفر رفتیم تا حالا، فرج الله دخانیان، من