بابا بیخیال جناب سرهنگ
- چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۲۵ ق.ظ
بسم الله
سلام

بابا با سواد
بابا حقوقدان
بابا مودب
بابا معتدل
بابا گرم و خشک
بابا حقوقدان
بابا مودب
بابا معتدل
بابا گرم و خشک
بابا با تدبیر
بابا امیدبخش
بابا ظریف دار
بابا کلیددار
بابا آزادی بیان
بابا خفه باد مخالف من
بابا ای دولت راستگویان خالی بند
بابا دارنده ی مشاوران خوب و با فهم و کمالات (بعض شما نباشه جای برادری خوب مشاورایی داریا هم قلماشون سریعه هم نفساشون از جای گرم پا میشه و از همه مهمتر تک تک تک تک شغله هستن یعنی تک تک میرن شغلاشونو انجام میدن)
ای کسی که دَم کدخدا رو دیدی
ای کسی که دُمتو برا کدخدا خوب تکون میدی
ای کسی که دُمتو برا کدخدا خوب تکون میدی
ای چرخاننده ی چرخ زندگی مردم با متوقف کردن سانتریفیوژ
زبان از گفتن خوبیها و سجایای اخلاقیت قاصره جون حسن
قسم به همه ی کلیدای بی قفل و قفلای بی کلید که تو یدونه ای بخدا
تو چنانی که خاتمی نبود و احمدی نژاد هم که اصلا! نبود(دور از جونت تو به این خوشگلی و با سوادی)
ای کسی که داری مملکتو ذره ذره تحویل میدی به کدخدا نه یکدفعه ای
قسم به همه ی کلیدای بی قفل و قفلای بی کلید که تو یدونه ای بخدا
تو چنانی که خاتمی نبود و احمدی نژاد هم که اصلا! نبود(دور از جونت تو به این خوشگلی و با سوادی)
ای کسی که داری مملکتو ذره ذره تحویل میدی به کدخدا نه یکدفعه ای
ای دارنده ی وزیر همیشه خندان فیسبوک باز
ای آلبالو، ای شفتالو
دیگه چی بگم؟ بقول اون خواننده ی غربی (که البته ارزشی هم هستن چون اساسا هنرمند غیرارزشی نداریم)، «چی بگم از خوبیات هر چی بگم کم گفتم؟ با تو از شادی و بی تو همش از غم گفتم*»
آهان راستی ای دهنده ی آبکش کالا به نحو احسنت (احسن نه ها، احسنت یعنی همون باااریکلا آفرین عمو جون همراه با کشیدن دست نوازش بر سرت)
همین دیگه، حالا عمو حسن من پیام انتخاباتو درک کردم یا هنوز نکردم؟ بی سوادم دیگه تو به با سوادی خودت ببخش، من میگم با مهدی هاشمی هماهنگ کن ما رو یه دوره فشرده برفست دانشگاه آزاد اسلامی واحد آکسفورد، هم سواد یاد بگیریم هم خانوادمون به یه نون و نوایی برسن، بخدا مستاجرم خرج عروسی دارم گرفتارم، از اون سند ده میلیاردیا که چند تا تو کشوی میزش داره بگو یدونشو به من بده. قول میدم بین بچه محلا تخس کنم، تنهایی نمیخورمش جون تو، میشه عایا؟
در پایان باید عرض کنم که روحانی مچنفریم
خداحافظ جنابسرهنگ چیز ببخشید جناب وکیل
آهان راستی ای دهنده ی آبکش کالا به نحو احسنت (احسن نه ها، احسنت یعنی همون باااریکلا آفرین عمو جون همراه با کشیدن دست نوازش بر سرت)
همین دیگه، حالا عمو حسن من پیام انتخاباتو درک کردم یا هنوز نکردم؟ بی سوادم دیگه تو به با سوادی خودت ببخش، من میگم با مهدی هاشمی هماهنگ کن ما رو یه دوره فشرده برفست دانشگاه آزاد اسلامی واحد آکسفورد، هم سواد یاد بگیریم هم خانوادمون به یه نون و نوایی برسن، بخدا مستاجرم خرج عروسی دارم گرفتارم، از اون سند ده میلیاردیا که چند تا تو کشوی میزش داره بگو یدونشو به من بده. قول میدم بین بچه محلا تخس کنم، تنهایی نمیخورمش جون تو، میشه عایا؟
در پایان باید عرض کنم که روحانی مچنفریم
خداحافظ جناب
* جون حسن تو تاکسی شنیدم
پ.ن. از روزی که تو گفتگوی ویژه از تو جیبت کلید درآوردی عین این بی سوادای... فهمیدم که نه تنها حقوقدان نیستی بلکه کلا با سوادم نیستی.
سیدِ حسنی نوشت: خدایا هر کس در این مملکت موجبات اینو فراهم میکنه که ما به اندازه ی ذره ای جلوی دشمنانمون کوچیک بشیم محو و نابودش کن.
مرگ بر آمریکا
مرگ بر اسرائیل
یاعلی
- ۹۲/۱۱/۱۶
سلام
یه چیز یادت رفت بگی، زود حسن بزن....
زودباش دیگه ....
آخرین مهلته...
یادت رفت بگی: ای اُستـــــاد. البته با همون لحن که خودت بلدی... الان درست کن.... بسه بسه فکت قفل میشه..
گودب ای کُم الله