بسم الله
سلام
خادم این روضه رضوان می گفت دختر بچه شفا گرفته بود. با تب و تاب ازش سوال کردم چه دیدی و چه شنیدی؟
دخترک با آرامشی خاص گفت هیچ. فقط پدرم را خبر کنید.
پدر دخترک که رسید طفل به گریه و هق هق افتاد: امام رضا گفت «به بابات بگو دیگه به خواهرم چیزی نگه»
پدر که از شفای کودکش بی قرار بود با شنیدن این جمله اختیار از کف داد. نفسش که برگشت به خادم گفت: دخیل که بستم به امام رضا گفتم: می خوای دخترمو شفا ندی شفا نده. اما برگردم قم به خواهرت گلایه خواهم کرد.
تبرییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییککککککککککک فراوان بخاطر میلاد با سعادت صاحبمون و صاحب مملکتمون و کسی که من مطمئنم با این همه فساد مملکت ما رو ایشون فقط حفظ میکنن. خدا به ما مردم ایران خیلی لطف داشته. از این 11 امامی که به شهادت رسیدند 6 تا توی عراقن و 4 تا توی مدینه، مطمئنا امام رضا(ع) هم اگه خدا نمیخواست به ما عنایت کنه یا تو عراق میموندن یا مدینه، خدا میخواست ما یک صاحبی بالای سرمون باشه تا بی صاحب نباشیم. چند تا از دوستانم الان مشهد هستن و کلی خوش به حالشونه. خودمم که تازه مشهد بودم و کلی دعاتون کردم. همین دیگه. نمیدونم چی بگم فقط خیلی خوشحالم. الحمدلله
پ.ن.1. آقا شهرام توی مسجد گوهرشاد سر نماز صبح دیدمت اما نشد بیام باهات حرف بزنم.
پ.ن.2. آسد جواد آقا، امام رضا(ع) هم از فامیلای دورمون هستن ها :)
یاعلی