علامه جعفری تعریف می کرد تو یکی از زیارتام که مشهد رفته بودم به امام رضا گفتم «یا امام رضا دلم میخواد تو این زیارت خودمو از نظر تو بشناسم که چه جوری منو می بینی نشونه شم این باشه که تا وارد صحنت شدم از اولین حرف اولین کسی که با من حرف می زنه من پیامتو بگیرم»
علامه گفت: وارد صحن که شدم خانممو گم کردم. اینور بگرد، اونور بگرد، یه دفه دیدم داره میره خودمو رسوندم بهش و از پشت سر صداش زدم که کجایی؟ روشو که برگردوند دیدم زن من نیست بلافاصله بهم گفت: «خیلی خری». حالا منم مات شده بودم که امام رضا عجب رک حرف میزنه. زنه دید انگار دست بردار نیستم دارم نگاش می کنم گفتش «نه فقط خودت، پدر و مادر و جد و آبادتم خرند»
علامه میگن این داستانو برا شهید مطهری تعریف کردم تا ۲۰ دقیقه می خندید.
بعد امروز به این فکر کردم که این چیزایی که به اسم کتاب دینی به خورد نوجوون مملکت میدن چقدر میتونه بیخود باشه که تا دیپلم بگیره مثلا 10 تا کتاب دینی میخونه اما روز بروز چشمش هرزه تر میشه و دهنش بی چاک و بست تر، روز بروز حجابش کمتر میشه. یعنی این کتاب جوری نباید نوشته بشه که دختر مسلمون مملکت ما بفهمه فلسفه حجاب چیه و حجاب چرا خوبه؟
دیروز کتاب دینی اول دبیرستانو باز کردم دارم برا خواهرم میخونم و توضیح میدم بلکه معنی کلمات قلمبه سلمبشو بفهمه و حفظ کنه تا بره تو امتحان بنویسه و بعدم فراموش کنه و همه چی تموم شه. بقیه دخترام همینن دیگه. بقیه پسرام همینن. همه درسای ما همینه. اصلا از کل 141 واحدی که من تو دانشگاه پاس کردم فقط 1 واحد تنظیم خانواده به دردم میخوره اونم بعد از متاهل شدن (خجالت) بقیه اش چرته. نمیدونم کی میخوایم درست شیم. هی ابتدایی رو میکنیم 6 ساله هی 5 ساله بعد خوشحالیم که نظام آموزشی مملکتو متحول کردیم.
من میدونم که علامه مصباح آدم کار درستی هستند اما این حرف خیلی سنگینه هضمش نمیکنم.
یا علی